زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
یـادگـار از نـفَـسِ پـاک پـیـمـبـر دارم ذوالفـقـار دو دمِ حـضرت حـیدر دارم با تو از نکـهت سیـبی، ازلی لـبـریزم در دلــم، رایـحـۀ یــاسـی مــادر دارم شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان سر خوشم شادم از این که علی اکبر دارم من علی اکبریام، حیدریام، مادریام شادکـامـم که سه تا شعـبۀ کـوثر دارم گرچه دستان من از شیر جمل کوتاه است شـاهزاده پـسـری، جـای بـرادر، دارم در قد و قامت رعنای تو هفتده رکعت احمد و فاطمه و حـضرت حیدر دارم حـاجی کعـبۀ چـشـمان سـیـاهت شدهام این چه حالیست که در لحظۀ آخر دارم عاشقم دل به دلم نیست عزیزم تو بگو با چه حالی دم رفتن دل خود بردارم؟ روضۀ رزم تو شد مقتل جان کندن من چقدر دور و برم روضۀ مضطر دارم رشـتـههای تن صد پـارۀ تـسبـیحت را میدهـم قـول خـودم بین عـبـا بـردارم اینکه پشت پدر و پهلوی تو میشکـند یـادگـاریسـت، که از حـادثۀ در دارم یـا بـنّـیَ لـعـن الله بـقــومـاً ذبـحـوک یـا بــنّـیَ لـعـن الله بـقــوماً قــتـلـوک |